یادداشت | ظلمی که به خود و انقلاب میکنیم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تقدیر از شخصیتها و فعالیتهای آنها، بیش از آنکه تشکر از شخصیت باشد، پاسداشت ارزشها و الگوهای راهبردی جامعه است؛ به خصوص در جامعهی ما که عموما بعد از درگذشت افراد، سراغ بزرگداشت آنها میرویم. ترویج، معرفی خدمات و برجستهسازی چنین شخصیتهایی، بیش از هر چیز، بهمعنای الگوسازی و تقدیر از مشی آن شخصیت بوده، نمونههای عینی و محققشدهی شعارها و اهداف را نمایش میدهد.
متاسفانه آنچنان که شایسته و بایسته بود، معرفی و پاسداشتی از شخصیت آیتاللّه هاشمی شاهرودی نه در فضای عمومی جامعه و نه در حوزههای علمیه پس از رحلت ایشان صورت نگرفت. آیتاللّه هاشمی شاهرودی از جنبههای مختلف شخصیت شاخصی بود که نهتنها آنچنان که حق بود، معرفی نگردید، بلکه رحلتش، زمینهای برای انتقامگیریهای سیاسی و علمی کهنهکینهها شد؛ برخی مجلات و نشریات، مطالب ناجوانمردانهای نوشتند و برخی افراد مدعی فضیلت، گاهی بدون پیام و اشاره، از کنار آن گذشتند.
شخصیتهایی نظیر آیتاللّه شاهرودی، که جمع میان «نظر و عمل»، «بینش و کنش» و «اندیشه و فعالیت» اند، نادر اند. در میان حوزویان، افراد عموما یا متمرکز در فعالیتهای علمی میشوند و کتابنویسی میکنند و یا در فعالیتهای سیاسی ذوب شده و شخصیتی اجرایی تلقی میشوند. آیتاللّه هاشمی اما در کنار تالیفات متعدد هم در فضای علمی جزو قلهها بود و کرسی درس فقه و خصوصا اصول او، جزء پر رونقترینها؛ و هم درعینحال، -به نقل آیتاللّه شبزندهدار- خود را سرباز نظام میدانست و میگفت هرکجا رهبری امر بفرمایند، حاضرند خدمترسانی کنند.
اگر فقه و اصولِ اصیل حوزوی میکوشد با مدرنیته و مسائل اساسی جامعهی مدرن درگیر شود و پاسخی سالم برای آن بیاید و در مرحله عمل اجرا کند، نمونهی عینی آن بدون شک در شخصیت مرحوم هاشمی شاهرودی نمایان و متبلور است؛ از اینرو چنین شخصیتی بیش از همه ظرفیت شاخصسازی و معرفی، خصوصا به طلاب جوان، را داراست.
معرفی مرحوم آیتاللّه هاشمی شاهرودی، یکی از بهترین راههای ترویج عملی و تحققیافته مسیر «حوزه انقلابی» است. هویت و شخصیت این عالم فقید پاسخ محکم عملی است به شبهههای ذهنهای زنگزدهی افرادی که تصور میکنند، خدمت به نظام و سرباز انقلاب بودن، با اصالت حوزوی و فعالیت اصیل فقهی-اصولی طلبگی جمع نمیشود و حوزوی واقعی زمانی حوزوی است که دامن خود را به عناوین حکومتی آلوده نکند!
حوزهی عملیه اگر میخواهد در برابر سوالات اذهان عمومی جامعه نسبت به کارآمدی و پاسخگویی حوزه به نیازهای جامعه، پاسخ بدهد، بهتر است به جای نوشتن نامههای تند و انکار و تقاضای گرفتن تریبون از مطالبهگران، پاسخی حلی ارائه کند. معرفی شخصیت آیتاللّه هاشمی شاهرودی، یکی از بهترین پاسخهای حلی به این سوال است. آیتاللّه هاشمی که خود نمونهی عینی و عملی تولید و کادرسازی حوزه علمیه برای نظام اسلامی است و سراسر فعالیتهای اجرایی او را میتوان تلاشهای قابلاعتنا و ثمربخش برای اقامهی عملی دین و فقه در جامعه دانست، در بعد نظری و علمی، نیز کوششهایی در عالیترین سطح ارائه کرده است.
نشریهی فقه اهلبیت که قدیمیترین نشریه علمی-تخصصی حوزوی در زمینهی مباحث فقه و اصولی است و قریب به 90 شماره آن در دو زبان متفاوت فارسی و عربی زیر نظر آیتاللّه شاهرودی منتشر شد، عموما در مسائل مستحدثه و نوین فقهی-اصولی تدوین گشته است. همچنین لوایح مختلف روزآمد قضایی که مهمترین آنها «قانون مجازات اسلامی» (مصوب1392) با اشراف ایشان انجام شد که بدون شک، تحققیافتن فقه در عرصه اجتماع است.
متاسفانه همین اطلاعات اولیه از فعالیتهای ایشان نیز برای مردم و جامعه علمی بیان نشد. حداقل جا داشت صداوسیما -همچون جلسات گفتوگو محوری که بلافاصله بعد از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی برگزار کرد- جلساتی با شاگردان و همکاران ایشان برگزار کرده، ابعاد پیدا و پنهان خدمات ایشان را بازخوانی میکرد. معالاسف، صداوسیمای مرکز قم نیز تنها به بازپخش مکرر کلیپِ کوتاهِ بیکیفیتِ تلگرامی که یکی از کانالهای خبری طراحی و منتشر کرده بود، بسنده کرد!
یکی از فرهنگهای قابل تامل و نیکوی مغربزمینیان، آن است که برای متفکران خود، در هنگام حیات، «یادنامه» تولید و منتشر میکنند و در این یادنامهها از متفکران درجهیک هر عصر میخواهند ناظر بر فکر و اندیشه شخصیت، مقاله تالیف کنند. این یادنامههای نگاشته شده از اساتید درجه یک هر دوره، در سرازیر شدن تفکر و اندیشه آن شخصیت در جریانهای علمی، سهمی بسزا دارد. بعد از وفات نیز با تعیین جایزه به نام آن شخصیت، میکوشند نام و اندیشه وی را زنده نگهدارند و رونق بخشند. این فعالیتها بیش از آنکه نیازی از نیازهای «شخصیت» را برطرف کند، جریان فکری جامعه را تقویت کرده و الگوهای واقعی را به جامعه معرفی میکند و در واقع نیازی از نیازهای اساسی «جامعه» را پاسخ میدهد.
این هدف، با گذر از یادداشتهای ژورنالی و خطابی، در محیطی جدی و علمی محقق میشود. لازم است بدون تعارف و غلو و اسطورهسازی، شخصیت آیتاللّه هاشمی شاهرودی -و دیگر شخصیتها و متفکرین امروز- بهدرستی به مردم و جامعه علمی معرفی شود. چگونه چنین شخصیتی تربیت شد؟ نبوغ، کوشش و اساتید چقدر در آن نقش داشت؟ چه ظرفیتهای فکری در این شخصیت وجود دارد؟ ثمرات عینی و عملی فعالیتهای او کداماند؟
مرحوم آیتاللّه هاشمی شاهرودی، امتداد و امتزاج اندیشههای علمی و عملی دو رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران و عراق، یعنی امام خمینی و شهید صدر بود. با «معرفی» صحیح این شخصیت میتوان و باید از ظرفیتهای او استفاده کرد و تفکر انقلابی و انقلاب اسلامی را یک گام در نظر و عمل جلوتر برد. وظیفهای که بیش از هرکس به دوش رسانههای انقلابی و صداوسیما و شاگردان و دغدغهمندان انقلاب اسلامی است. آیتاللّه، در جوار حضرت حق، متنعماند؛ اما دود کمکاری در این معرفی و پاسداشت، بیشازهمه به چشم خود جریان انقلاب اسلامی خواهد رفت و میرود./918/ی702/س
علی ابراهیمپور